اعمال خیار مجلس در معامله با خود
اولین خیار از خیارات دهگانه در قانون مدنی ایران، خیار مجلس است.ماده 397 قانون مدنی در این خصوص مقرر می دارد: «هر یک از متبایعیین بعد از عقد، فی الملجس و مادام که متفرق نشدهاند، اختیار فسح معامله را دارند.»
باتوجه به عبارت «مادام که متفرق نشدهاند» در ماده مزبور و نیز با عنایت به ماده 456 قانون مدنی که بیان می دارد: «تمام انواع خیارات در جمیع معاملات لازمه ممکن است موجود باشد مگر خیار مجلس، حیوان و تأخیر ثمن که مخصوص بیع است» باید گفت که مراد از کلمه «عقد» در ماده 397 قانون مدنی، تنها عقد بیع است و این خیار تا زمانی که طرفین بعد از مجلس عقد از هم جدا نشدهاند، باقی است.
قید مجلس در ماده 397 ق.م. ناظر به مورد غالب است که خروج از آن وسیله جدا شدن دو طرف می شود. آنچه اهمیت دارد، جدایی واقعی است، خواه در مجلس عقد رخ دهد یا خارج از آن.(1)
با این وصف، نظر خلاف نیز وجود دارد که معتقد است، بقاء خیار مجلس تا زمان قبل از جدایی طرفین در مجلس عقد است و بعد از برهم خوردن این مجلس، عقد لازم میشود، زیرا مصلحت کامنه در تمام عقد لازم به کیفیتی نیست که حتی در حال حضور در مجلس عقد هم، عقد لازم گردد. ماده 671 طرح اصلاح قانون مدنی و حدیث: «و اذا افترقا وجب البیع» هم دلالت بر این نطر دارد.(2)
انعقاد عقد ممکن است به وکالت از یک یا هر دو طرف معامله صورت گیرد. ماده 198 قانون مدنی در این خصوص مقرر می دارد: «ممکن است طرفین یا یکی از آنها به وکالت از غیر اقدام بنماید و نیز ممکن است یک نفر به وکالت از طرفین متعاملین این اقدام را به عمل آورد.» در مورد اخیر، یک شخص می تواند از ناحیه خود به عنوان اصیل و از طرف دیگری به عنوان وکیل مبادرت به انعقاد عقد نماید که اصطلاحاً «معامله با خود» گفته میشود.
در شرح این ماده بیان شد که مفاد این ماده ویژه وکالت نیست و در نمایندگی قانونی و قضایی نیز اجرا می شود.(3)
بنا به مراتب، از آنجائی که در خیار مجلس، تعدد واقعی طرفین ملاک عمل بوده و فرض قانونگذار نیز مبتنی بر همین فرض بوده اما در معامله با خود، تعدد واقعی طرفین وجود نداشته و این تعدد اعتباری است، موجب گردید تا این پرسش مطرح شود که آیا در معامله با خود، اساساً خیار مجلس وجود دارد یا خیر؟ در صورت وجود، مدت آن تا چه زمانی است؟ آیا همیشگی است یا پس از مدتی از بین می رود، در صورت اخیر، زوال آن چه زمانی است و علت آن چیست؟
در پاسخ به پرسشهای فوق، چند نظریه مطرح گردیده استکه با نگاه اجمالی به هریک و بیان نقاط ضعف آنها به انتخاب نظریه برتر می پردازیم.
نظریه اول:
برخی از حقوقدانان به تأسی از این نظر که انتهای خیار مجلس در ماده 397 قانون مدنی تا زمان ترک فیریکی طرفین از مجلس عقد میباشد، معتقدند که در معامله با خود نیز، تا زمانی که وکیل در مجلس عقد حضور دارد، می تواند عقد بیع را فسخ کند...
اما همینکه مجلس را ترک نماید، خیار ساقط می شود.چه آنکه خارج شدن وکیل از مجلس عقد، در حکم تفریق متعاقدین است.
در نقد این نظریه باید گفت که این راه حل قابل پذیرش نیست، زیرا آنچه در بقای خیار اعتبار دارد، باهم بودن دو طرف است و نه ترک مجلس عقد.(4)
نظریه دوم:
بقاء خیار مجلس به بقاء وکالت بستگی دارد. تا زمانی که وکالت باقی باشد، جدایی اعتباری طرفین حادث نشده و لذا خیار مجلس هم باقی است، ولی چنانچه وکالت از ناحیه یکی از طرفین منحل شود، عنوان تعدد که در نمایند جمع بوده است از بین می رود و خیار مجلس هم ساقط می گردد. زیرا تعدد اعتباری در اثر وکالت وکیل از ناحیه طرفین معامله، حاصل شده است و مادام که به جهتی از جهات زایل نشود، تفرقه اعتباری بوجود نمیآید و چون وکالت از ناحیه یکی از طرفین منحل شود، تعدد زایل و تفرقه حاصل می شود.(5)
نظریه سوم:
خیار مجلس همیشگی است و تا زمانی که شخص عاقد بوسیلهای اراده خود را بر الزام به بیع و صرفنظر کرده از خیار مجلس ابراز نگرده است، حق برای او باقی می ماند.(6)
در نقد نظریه های دوم و سوم می توان گفت که این نظریهها دور از ذهن و موجب تکلف می گردد.(7)
نظریه چهارم:
در معامله اساساً خیار مجلس وجود ندارد.این عده از حقوقدانان دو دلیل برای نظریه خود ابراز داشتهاند که عبارتند از:
دلیل اول: ادلهای که برای متبایعیین حق خیار مجلس را میشناسد، ناظر به تعدد واقعی طرفین است نه تعدد اعتباری آنان. به عبارت دیگر، طرفین عقد در خارج باید بطور واقعی متعدد باشند و با وکالت یک نفر از طرف متبایعیین، موردی برای تحقق خیار مجلس نخواهد بود.
این عده همچنین استدلال می نمانید که خیار مجلس ناظر به موردی است که دو شخص با دو اراده ممتار در ایجاد عقد شرکت داشته باشند و تا زمانی که طرفین با یکدیگر به گفتکو میپردازند، مبادرت به اعمال حق فسخ ننمودند. حکم ماده 398 قانون مدنی بر این فرض و تبانی استوار است که تا زمانی که طرفین بطور فیریکی از یکدیگر جدا نشدهاند با هم هستند و به گفتگو می پردازند و اراده قاطع خود را بر التزام به بیع ابراز نکرده و بطور ضمنی برای خود حق فسخ را محفوظ داشتهاند و به همین دلیل نیز تنها از لحظه جدایی، پایبند به قرار و پیمان خود می شوند.اما این فرض و تبانی در زمانی که یک نفر با خود معامله میکند قابل تصور نیست.
دلیل دوم:
با توجه به این که خیار مجلس در زمره قواعد عمومی سایر قراردادها نیامده است و بر خلاف اصل لزوم بیع است، حکمی است استثنایی که باید بطور محدود تفسیر گردد و در مورد تردید، اصل لزوم قراردادها حاکم است.(8)
به نظر میرسد، نظریه اخیر با اصول قضایی و هدف قانونگدار در وضع ماده 398 قانون مدنی سازگارتر بوده و قابل دفاع و پذیرش باشد.
پایان
زیرنویس:
1- کاتوزیان، دکتر ناصر، عقود معین، ج1، ش28، به نقل از همان مؤلف، قانون مدنی در نظم حقوقی کنونی، نشر میزان، چ هیجدم، تابستان 1387، ص199
2- جعفری لنگرودی، دکترمحمد جعفر، مجموعه محشی قانون مدنی«علمی-تطبیقی-تاریخی»، نشر گنج دانش، ج سوم، چ سوم 1387، ش393، ص283
3- کاتوزیان، دکتر ناصر، قواعد عمومی قراردادها، ج2، ص317 به نقل از همان مؤلف، قانون مدنی در نظم حقوقی کنونی، نشر میزان، چ هیجدم، تابستان 1387، ص199
4- امامی، دکتر سید حسن، حقوق مدنی«در اموال، مالکیت، حق انتفاع، حق ارتفاق، تعهدات بطور کبلی، بیع و معاوضه»، ج اول، کتابفروشی اسلامیه، چ پنجم، 1364، ص 487 و کاتوزیان، دکتر ناصر، حقوق مدنی «معاملات معوض-عقود تملیکی (بیع-معوضه-اجاره –قرض)»،شرکت انتشار، چ ششم، 3174، ش30، ص46
5- امامی همان، کاتوزیان، همامن منبع، ص47
6- محقق، شرایع، خیارات، علامه حلی، تذکره، ج1، کتاب بیع، به نقل از کاتوزیان، همان منبع، صص46-47
7- کاتوزیان همان منبع، ص47
8- امامی همان منبع، میزرا نائینی و شیخ موسی خونساری، منیهالطالب، ج2، ص17-شیخ یوسف بحرانی، حدائق، ج19، ص13- و در نقد آن، رک.شیخ محمد حسن نجفی، جواهرالکالم، ج23، ص20 بعد، به نقل از کاتوزیان همان منبع، ص47
- لینک منبع
تاریخ: دوشنبه , 09 مرداد 1402 (07:16)
- گزارش تخلف مطلب